هر مرده که شد به جام می حی


باشد جاوید زنده از وی

ساقی قدحی شراب پر کن


از بهر خدا بده پیاپی

گوئی که ز باده توبه کردی


ای مونس جان عاشقان کی

ای عشق بیا که جان مائی


ای عقل برو ز بزم ماهی

مستیم و خراب لاابالی


ساغر بر دست و گوش برنی

رندانه حریف مست عشقیم


سجادهٔ زهد کرده ام طی

در مجلس عشق نعمت الله


جامیست جهان نما پر از می